سوزدل قربونت برم خدا چقدر غریبی رو زمین
| ||
|
شعری زیبا و به یاد ماندنی از استاد جواد آذر
به سکوت سرد زمان به خزان زرد زمان نه زمان را درد کسی نه کسی را درد زمان بهار مردمی ها طی شد زمان مهربانی طی شد آه از این دم سردی ها خدایا
نه امیدی در دل من که گشاید مشکل من نه فروغ روی مهی که فروزد محفل من نه همزبان درد آگاهی که ناله ای خرد با آهی داد از این بی دردی ها خدایا
نه صفایی ز دمسازی به جام می که گرد غم ز دل شوید که بگویم راز پنهان که چه دردی دارم بر جان وای از این بی همرازی خدایا
وه که به حسرت عمر گرامی سر شد همچو شراری از دل آذر بر شد و خاکستر شد یک نفس زد و هدر شد روزگار ما به سر شد چنگی عشقم راه جنون زد مردم چشمم جامه به خون زد یارا دلبرم ز بی شکیبی با فسون خود فریبی چه فسون نافرجامی به امید بی انجامی وای از این افسون سازی خدایا نظرات شما عزیزان: |
|
[ طراحی : میهن اسکین ] [ Weblog Themes By : MihanSkin ] |